گرما و غبار در یک نگاه

  • ادبیات معاصر آمریکا و هند
  • داستانی مدرن با درون‌مایه‌ی عاشقانه
  • بازنمایی و تصویر‌سازی پیچیدگی‌های فرهنگی و تاریخی جذاب کشور هند
  • بیان برخی از تابوهای فکری و اخلاقی مردم هند در خلال روایت
  • اثری از تنها نویسنده‌‌‌ی برنده دو جایزه‌ی اسکار و بوکر

رمانروت پریور جابوالا

تعداد صفحه 216

رمان «گرما و غبار» یکی از شاهکارهای روت پریور جابوالا، نویسنده‌ی سرشناس آمریکایی-انگلیسی است که برای اولین بار در سال 1975 منتشر شد. پریور جابوالا یکی از پرافتخارترین نویسندگان زن دنیا است که برای دو فیلمنامه‌اش برنده‌ جایزه‌ی اسکار (1986 و 1992) و برای رمان گرما و غبار، برنده جایزه‌ی بوکر در سال 1975 شده است. جابوالا در دنیا تنها فردی است که هم برنده‌ جایزه‌ی اسکار و هم برنده جایزه‌ی بوکر شده است. او همچنین در سال 2003 جایزه‌ی اُ.هنری را نیز دریافت کرد.

مجموعه آثار او بالغ بر ده‌ها رمان، 23 نمایشنامه و 8 مجموعه داستان‌کوتاه است. پریور جابوالا از طریق آشنایی با همسر خود، سیروس جابوالا که معماری ایرانی-هندی بود، با کشور و فرهنگ هند آشنا شده و به مدت 24 سال در آنجا زندگی کرده است. جابوالا تحت تاثیر فرهنگ مردم هند آثار بسیاری نوشته است که مضمون اصلی آن‌ها بیشتر، عشق رمانتیک و ازدواج‌های سنتی است. رمان گرما و غبار نیز در آخرین سال زندگی او در هند منتشر شد و درون‌مایه‌ای رمانتیک و متناسب با فرهنگ و تاریخ مردم هند دارد.

قسمت‌های ابتدایی رمان از زبان راویِ اول شخص گم‌نامی نقل می‌شود که برای بدست آوردن اطلاعاتی در مورد مادربزرگ ناتنی خود، "اُلیویا" به هند سفر کرده است. راوی از الیویا نامه‌هایی در دست دارد که با خواندن آن‌ها پی به سرنوشت او می‌برد. نویسنده با خلق بازگشت‌هایی به گذشته در سیر داستان، روایت زندگی الیویا را از دید او نقل می‌کند.

الیویا یک زن متشخص و بسیار زیبای انگلیسی در هند بود که عاشق و دلباخته‌ی شاهزاده‌ای خلافکار و بدجنس هندی، "نواب" می‌شود که درگیر کارهای خلاف است. داستان عشق و عاشقی الیویا و نواب فراز و نشیب‌های بسیاری دارد اما زمانی به اوج خود می‌رسد که الیویا متوجه حامله شدنش می‌شود و تصمیم به سقط جنین می‌گیرد…

کتاب گرما و غبار به همت مهدی غبرائی به فارسی برگردانده شده و در نشر افق به چاپ رسیده است. از این رمان فیلمی با نامی مشابه نیز در سال 1983 ساخته شده است. از جمله آثار ترجمه شده توسط مهدی غبرایی می‌توان به رمان‌های «کافکار در کرانه» اثر هاروکی موراکامی از نشر نیلوفر و «طاقت زندگی و مرگم نیست» اثر مو یان از نشر ثالث اشاره کرد.

در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:

اگر سی‌ سال پیش بود می‌گفتم امیدی هست، اما امروزه نه. به هر جا نگاه کنی، ماجرا همین است. مزد بیش‌تر یعنی خودخواهی بیش‌تر، باده‌گساری بیش‌تر و سینماهای بیش‌تر. زن‌ها قبلاً دوتی (نوعی لباس) نخی ساده می‌پوشیدند، اما حالا همه دنبال زرق و برقند. هیچ‌کس به فکر جلا دادن روحش نیست.

 

دعا نکنی _اگر او نباشد_ مثل همان جوان بینوا می‌شوی که میمون لای موهایت شپش می‌جورید. چون متوجهی، عزیزم، که هیچ چیز انسانی این‌جا معنایی ندارد. هیچی.

 

همه‌ی شهر خلاصه می‌شد در گره‌ی تنگاتنگ کوچه‌های کثیف و خانه‌های فکستنی لمیده روی کوچه‌ها که در سایه‌ی دیوارهای کاخ در هم چپیده بود. فاضلاب‌های روباز در خیابان‌ها جاری بود.

 

آیا این بررسی برای شما مفید بود

مشخصات گرما و غبار

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

برای ارسال دیدگاه، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید

ثبت پرسش

هنوز پرسشی ثبت نشده است.

برای ارسال پرسش، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید