کورسرخی در یک نگاه

  • روایت هایی از جان و جنگ
  • ادبیات غیرداستانی معاصر ایران و افغانستان
  • 9 جستار روایی و ضدجنگ
  • روایاتی تلخ و سیاه از جنایات طالبان
  • حاصل تجربۀ زیسته و دیدگاه انتقادی نویسنده از معضلات هولناک افغانستان

غیر داستانیعالیه عطایی

تعداد صفحه 121

کتاب «کورسرخی» نام چهارمین و تازه ترین کتاب تالیفی به قلم نویسنده جوان خوش آتیه و نام آشنای ایرانی-افغان تبار، خانم عالیه عطایی است. این کتاب به صورت ۹ جستار روایی و غیر داستانی نوشته شده است و اثری ضد جنگ با زبانی زنانه به شمار می آید. کتاب کورسرخی اولین بار در زمستان سال ۱۳۹۹ منتشر شد که به علت استقبال بالای خوانندگان، بلافاصله به چاپ سوم در سال بعد رسید.

این کتاب از بهترین آثار ضد جنگ در سال های اخیر است که توانست خود را در میان پرفروش ترین کتاب های سال ۱۴۰۰ جای دهد و پس از افتخار کتاب «کافور پوش»، دوباره نام نویسنده اش را در محافل ادبی بر سر زبان ها بیاندازد. منتقدان، خانم عطایی را یکی از تاثیر گذارترین زنان نویسنده معاصر می دانند.

خانم عطایی در کتاب کورسرخی تجربیات و مشاهدات خود از جنگ و اشغال کشورش افغانستان را به شکل روایاتی تکه تکه و حقیقی مکتوب کرده است. روایت هایی که با وجود جدا بودن ظاهری شان، همگی مضمونی یکسان را در بر گرفته اند؛ و از جنگ، مهاجرت و مشکلات مرزنشینی می گویند. این نویسنده که از نسل دوم مهاجران افغان می باشد، در کتاب خود خاطرات و تجربیاتش از آوارگی و پناهجویی را به ثبت رسانده، و به عنوان یک شاهد دست اول برگ هایی از تاریخ معاصر جنگ افغانستان را ورق زده است.

«کورسرخی» ماجرا های زندگی دختر مرزنشین افغانی است که هم شاهد جنگ و خشونت های آن بوده و هم نویسنده کتاب است. ماجراهای این کتاب از سال ۱۳۶۵، دوران کودکی نویسنده شروع شده و تا سال ۱۳۹8 و بزرگسالی او ادامه پیدا کرده اند. این جستار ها به طور خلاصه عبارتند از:

  1. «اینجا مرز ایران و افغانستان»: این جستار در سال ۱۳۶۵ روایت می شود، اولین سال مهاجرت راوی خانم عطایی و از زبان کودکی ۵ ساله که حالا بزرگ شده است. در این جستار از سرنوشت پدر نویسنده، جنگ ایران و عراق و سرنوشت شوم مشترک تمام جنگ ها می خوانیم.
  2. «تو خرد بچه چه فهم داری کمونیست چی استش؟»: این جستار سرنوشت خانواده چپگرای ایرانی افغان را در سال ۱۳۶۶ تعریف می کند و از نفرت کور می گوید.
  3. «ازبک ها خفته بودند که روس ها ما را فتح کردند»: این جستار نیز همچنان از زبان کودکی مرزنشین روایت می شود و ماجرای حمله عقرب ها به روستای مرزی و کشته شدن تعداد زیادی کودک را تعریف می کند.
  4. «رویای فواد بودم پیچیده در قامت مرگ»: این بخش از کتاب را راوی هجده ساله در سال ۱۳۷۸ روایت می کند که حکایت عشقی است کشته شده در کشاکش جنگ و دست هایی که به جبر زمانه، در دو طرف مرز بدون اینکه به هم برسند از هم جدا افتاده اند.
  5. «بیخی جنگ تمام شده، خشت و آجر دوباره سرهم می شود»: این جستار ماجرای بی وطنی و بی هویتی افرادی را روایت می کند که اگر چه از جنگ گریخته اند، اما بار آن را در هر جای دنیا که باشند به دوش می کشند.
  6. «دو گلوله نشسته است در فاصله کلمات بنگاه، نشر و عطایی» این جستار از زبان عالیه در سال ۱۳۹۱ روایت می شود؛ وقتی مادر شده است و کودک شیرخوار دارد. این بخش از کتاب به رنج مشترک تمام مردم جنگ زنده در گوشه گوشه جهان می پردازد.
  7. «بخواهی به خانواده ای فروریخته ثابت کنی از تخم و ترکه شان هستی»: این جستار داستان یک برادر گمشده است. داستان مردی که قربانی جنگ و محصول آوارگی شده است و در جستجوی خانواده ای برای یافتن آرامش می گردد. اما سرانجام می فهمد که برای یک جنگ زده، هیچ وطنی وجود ندارد و هیچ خانه ای پذیرای او نیست.
  8. «بی محتوا بودن فرم افغانی ام به شدت آزارم می داد»: این جستار در سال ۱۳۹۸ روایت می شود، راوی پس از ازدواج با یک مرد ایرانی دیگر خود را ایرانی می داند اما در برخورد با یک زن مهاجر افغان دیگر، که فیلمسازی در برلین است، زخم آوارگی و بی هویتی اش سر باز می کند و بازهم درد بی وطنی در جانش چنگ می اندازد.
  9. «مگر هویتی به نام مرزنشین داریم؟ این قدر سست؟»: این آخرین جستار از کتاب است که در سال ۱۳۹۵ نوشته شده. و چکیده تمام رنج و مشقت آوارگان جنگ زده و فراریان از چنگ طالبان را در خود دارد. نویسنده در این جستار نشان می دهد که این رنج را هیچ پایانی نیست.

عالیه عطایی اثری خلق کرده است که علی رغم تلخی و سیاهی، خواننده را شیفته افغانستان می کند. جنگ و آثار آن از عناصر تکرارشونده در اغلب آثار خانم عطایی هستند. این نویسنده در دو کتاب پیشین خود، «چشم سگ» و «کافور پوش» نیز همین مضمون را دستمایه خلق داستان کرده و به دغدغه اصلی اش یعنی آوارگی و بی وطنی پرداخته است. مضمونی که در کتاب کورسرخی به تکامل و اوج می رسد.

جستارهای این کتاب صادقانه و صریح نوشته شده اند و در هر قسمت، به بخشی از درد مهاجران می پردازند؛ درد هایی همچون بی هویتی، مرگ عزیزان، خاطرات تلخ و سایه شوم ترسی که حتی پس از رسیدن به نقطه ای امن هم دست از سر مهاجر بر نمی دارد. این کتاب آینه ای در مقابل چهره زشت جنگ گرفته است.

نثر خانم عطایی بسیار موجز و دلنشین است. نویسنده کاربلد با دقت و وسواس هر کلمه را انتخاب، و از زیاده گویی و تکرار دوری کرده است. او در این کتاب شخصی ترین افکار و احساسات خود را با خواننده اش در میان گذاشته و بی پرده و بدون خودسانسوری از ترس هایش، آرزو هایش و نفرتش برای آن ها می گوید.

عالیه عطایی متولد ۱۳۶۰، نویسنده ایرانی افغان و نویسنده کتاب کورسرخی است. این خانم نویسنده در افغانستان متولد شد اما دوران نوجوانی و تحصیلات خود را در کشور ایران و با ملیت ایرانی سپری کرد. از جمله آثار داستانی او می توان به «مگر می شود هابیل قابیل را کشته باشد؟»، «کافورپوش» و «چشم سگ» اشاره کرد. تعدادی از آثار این نویسنده در خارج از ایران ترجمه و منتشر شده اند، از آن جمله: کتاب های «پسخانه» (۲۰۱۹)، «قهوۀ پاریسی» (۲0۲۱)، «مرزفروش» (۲۰1۹) و «شبیه گالیله» (۲۰۱۹). خانم عطایی در سال ۱۳۹۳ جایزه ادبی مهرگان ادب را برای رمان کافورپوش و در سال ۱۴۰۰ جایزۀ ادبی مشهد را برای کتاب چشم سگ از آن خود کرده است.

در بخش هایی از کتاب کورسرخی می خوانیم:

اولین گلوله که شلیک شود، کمانه می کند به ده نسل بعد، تباهی تمامی ندارد. یک بار که فرار کردی باقی را باید فراری بمانی، حتی با پرچم سازمان ملل، صلیب سرخ… پرچم سفید صلح ار هزار جا سوراخ است!

 

ما وارثان طوایف مان هستیم. شهر و بیابان توفیری ندارد، وقتی بی رحم به جان هم می افتیم. ما به جان هم می افتیم و غریبه خانه مان را فتح می کند. ساده است که ما همدیگر را بخوریم و دیگران ما را بخورند. ما دعا بخوانیم و هم سر ببریم و دیگران صلیب بکشند و ما را بمباران کنند. ما مسلمانانی که در تمام جهان تروریست ایم، در خانه خودمان کشته می شویم و غیرمسلمانان منجی ما می شوند.

 

چه بیزارم از شما که مارا کشتید و میکشید. بیزارم. از شما بیزارم که خاکمان را میراث دار درد و رنج کردید. شما که چشم هاتان چنین بینا به خود و نابینا به ما بود و دشت در دشت و کوه در کوه، ردِ سرخِ خون را بر خاکِ از دست شدۀ ما ندیدید و این یک باره عمر را حرام کردید. شما… شما که سال هاست در تماشای ذبح ما کورسرخی دارید.

 

چطور در حصار خطوطی چنین سست و مانده در قلب خاورمیانه میشود از آزادی گفت؟ وقتی هراس ما هنوز هراس جان است؟

آیا این بررسی برای شما مفید بود

مشخصات کورسرخی

  • مولف (مولفان)
  • رده سنی

    بزرگسال

  • ژانر
  • مکتب ادبی
  • قطع

    رقعی

  • جنس جلد

    شومیز

  • سال چاپ

    1400

  • تعداد صفحه

    121

  • شماره چاپ

    10

  • تعداد جلد

    تک جلدی

  • شابک

    9786220107699

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

برای ارسال دیدگاه، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید

ثبت پرسش

هنوز پرسشی ثبت نشده است.

برای ارسال پرسش، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید