پدر وحشی در یک نگاه

  • ادبیات نمایشی قرن بیستم ایتالیا
  • از گمنام ترین آثار نویسنده
  • اثری از یکی از پرآوازه ترین کارگردانان ایتالیایی
  • روایتی از استعمار آفریقا و معضلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آفریقای پسااستعماری

فیلم نامه و نمایش نامهپیر پائولو پازولینی

تعداد صفحه 85

کتاب «پدر وحشی»، یک داستان به شکل فیلمنامه است که توسط کارگردان، نویسنده، شاعر و روشنفکر ایتالیایی پیر پائولو پازولینی است. این فیلمنامه آخرین اثر چاپ شده از پازولینی است که در سال ۱۹۷۵ و مدتی قبل از مرگ او منتشر شد. پازولینی این طرح را برای فیلمی نوشت که هرگز فرصت ساختن آن را نیافت. پازولینی از فیلم سازان نسل دوم سینمای ایتالیا بعد از جنگ جهانی بود.

او در طول سال های کوتاه زندگی اش، علاوه بر شهرتی که بواسطه ساخت آثار متعدد اش برای سینما کسب کرد، در زمینه ادبیات، خلق رمان و سرودن شعر نیز شناخته شده و تحسین شده بود. اولین قدم پازولینی به سمت سینما با نگارش فیلمنامه «شب های كابریا» برای «فدریكو فلینی»، فیلمساز افسانه ای ایتالیا رقم خورد. او آخرین فیلمش را در سال ۱۹۷۵ با نام «۱۲۰ روز در سودوم» ساخت که در آن فساد اخلاقی فاشیسم ایتالیا را به تصویر كشید.

پدر وحشی، یکی از ناشناخته ترین کتاب های پازولینی و یکی از مهم ترین چالش های او برای خودش و جهان است. این طرح فیلمنامه درباره روزهای بعد از آزادی از استعمار در قاره آفریقا و یک معلم ادبیات و شعر است که به واکاوی مقوله استعمار زدایی و پسااستعمار می پردازد.

در کتاب پدر وحشی به طور خلاصه، داستان تقابل دو انسان، یکی از فرهنگ مدرن اروپایی و دیگری از فرهنگ بومی آفریقایی را می خوانیم. ماجرای این داستان از آنجا شروع می شود که سه سال پس از آزادی آفریقا از استعمار، معلمی سفید پوست اروپایی برای تدریس عازم یک مدرسه شبانه روزی، جایی در قاره آفریقا می شود؛ تا به تعدادی پسر دبیرستانی ادبیات درس بدهد.

او در مدرسه به سختی تلاش می کند که مفهوم آزادی را به دانش آموزان بیاموزد و به آن ها بفهماند که دیگر تحت سلطه نیستند و می توانند خودشان باشند. در میان تمام دانش آموزان، تنها پسری به نام «داویدسون» که استعداد شگرفی در سرودن شعر دارد، به سوالات معلم پاسخ می دهد و با او ارتباط برقرار می کند. معلم کم کم با صحبت هایش و معرفی کتاب های گوناگون از نویسندگان مختلف، دریچه ای تازه از جهان آزاد را به روی دانش آموزان می گشاید و جهان بینی آن ها را تغییر می دهد.

اما این تنها ظاهر ماجرا است. دقیقاً همین تغییر باعث حس بیگانگی در داویدسون می شود. او مشاهده می کند که فرهنگ اجدادی اش به تدریج در برابر سرمایه داریِ تهاجمی که حتی به قلب آفریقا راه پیدا کرده، در حال ناپدید شدن است. داویدسون اکنون در نیمه راه بین دو واقعیتی قرار گرفته که هیچکدام را به طور کامل نمی شناسد؛ گذشتۀ باستانی خودش و آینده لیبرال سرمایه دار سفید که توسط معلمش تجسم یافته است.

پدر وحشی، فیلمنامۀ یک فیلم در ژانر درام است که به نوعی بازتاب دهندۀ دیدگاه بسیار جالب پازولینی در مورد روش های استعماری جهان غرب در آفریقا می باشد. او در این اثر تغییرات انسان شناختی در قاره سیاه را دستمایۀ خلق یک فیلمنامه قرار داده است. پازولینی درباره آزادی مردم آفریقا و واقعیت های متضاد پیرامون آن، و مفهوم استعمار، مطالعات زیادی کرده بود.

به نظر می رسد که در این کتاب، پازولینی ذره ای از خود را در هر دو شخصیت معلم و پسرک سیاهپوست قرار داده و توانسته است تجربه خود را عینی و جهانی کند و بالعکس خود را حتی در چنین واقعیت دور و پیچیده ای بشناسد. پازولینی در شعر ها و فیلم هایش شکل خاصی از زبان و بیان را به کار می گیرد که به طبع این اثر را نیز شامل می شود. او به ارتباط عمیق سینما و رویا باور داشت و این دیدگاه را به تمام کارهایش از جمله کتاب پدر وحشی تعمیم می داد.

زبان استفاده شده در پدر وحشی سرشار از استعاره است و شعر گونه و اندکی پیچیده است. گفتگو ها اغلب دارای تعلیق اند و جملات ناقص نوشته شده اند که تمامی این ها به سبک خاص روایت نویسنده ارجاع دارد. برای پازولینی آفریقا تماما تصویری شاعرانه است.

او در این کتاب با بکار بردن نشانه هایی از جزئیات طبیعی، رنگی و بومی آفریقا، گویی تابلویی اکسپرسیونیستی از آن جا ترسیم کرده و با استفاده از آن، تضاد میان طبیعت، تمدن و اسطوره را نمایان می سازد. کتاب پدر وحشی اثری غافلگیر کننده، شورشگر و به معنای واقعیِ کلمه برگرفته از روح پازولینی است. چه کسی می داند که پس از ساخت، واکنش مردم به چنین فیلمی چگونه می بود. شاید حتی خود پازولینی هم نمی دانست.

از جمله مهمترین آثار پازولینی که به فارسی ترجمه شده اند می توان به کتاب های مجموعه شعر «خویشاوندی با خورشید و باران» با ترجمۀ ونداد جلیلی، کتاب «مذهب زمان من» با ترجمۀ سیروس شاملو و کتاب «نامه های لوتری» با ترجمۀ احمد حسینی اشاره کرد.

آقای کاظم فرهادی _مترجم کتاب حاضر_ کتاب «آرامش برون، آتش درون یا آموخته های یک فیلم ساز» اثر ساتیاجیت رای و کتاب «اقتصاد و فرهنگ» اثر دیوید تراسبی را نیز در کارنامه خود دارد.

در بخش هایی از کتاب پدر وحشی می خوانیم:

49. شهر. خارجی. روز.

هیچ کس نمی داند، اکنون چه کسی جسد جانی را به محل دیگری کشانده است. به خیابانی در مرکز شهر کوچك استعماری… با پله های عریض سفید… شاید يك کنسولگری… و يك باغچه کوچك در غربت کامل… یك چاه…

اينك، جانی آنجاست، با بازوان گشوده: و همان نزدیکی، مردۀ دیگری می اندیشد. به او، و به خود، با کمی خون دلمه بسته.

سکوتی عمیق و سنگین؛ و سپس… مردمی که دورادور می گذرند، در انحنای زاویۀ خیابانی دیگر… صدا ها محو می شوند. اینك، جوان سیاه پوستی به حالت دویدن می گذرد: با بقچه ای که تنگ زیر بازو فشرده است، و هنگام دویدن به مخاطبی نامرئی یا به شاهدی رو می کند، که در طرف دیگر خیابان است، و به او می خندد، و واژه های رمز آلودی را فریاد کنان بر زبان می آورد : تبانی؟ تحريك آمیز؟ و [از تصویر] خارج می شود.

دو جوان سیاهپوست دیگر، پشت سر او هستند. آنان هم شادمانه می دوند، همچون دانش آموزانی که به کاری خلاف دست یازیده باشند. خندان [از تصویر ]خارج می شوند و هیجان زده با یکدیگر صحبت می کنند.

 

24. اتاق مدرسه کادو. داخلی. روز.

دانش آموزان برای نخستین بار جرأت به خرج می دهند از معلم پرسش هائی بکنند. در اینجا، معلم همه چیز است. در اینجا، از کتابخانه، ابزار فرهنگی، انجمن، تئاتر، و سینما خبری نیست. زندگی خانوادگی هم وجود ندارد. (خانواده ها ، تقریباً همگی، در درون «خار و خاشاک» روزگار می گذرانند). آنان به این نتیجه رسیده اند که تنها صدای فرهنگی، و به عبارت دیگر، زندگی، همانا صدای معلم سفیدپوست است. [دانش آموزان] پرسش هایی می کنند، سیاسی. بسیار ساده و عملی. سالگرد آزادی، احساسات شان را برانگیخته، و تمایلات مغشوشی برای دانستن در آنان به وجود آورده است. آنان نمی دانند احزاب چه هستند، مبارزۀ سیاسی چیست، دربارۀ هر چیز ایده های کودکانه و نامطمئنی دارند…

جانی در سطحی نیست که بتواند بحثی با داویدسون پیش بکشد: چیزی از ادبیات نمی داند، چیزی از لاتین نمی داند… با کاربرد برخی از واژه ها می کوشد با او کنار بیاید…

آنجا، میان گیاهان عدن، شاشدانی خاکستری کهنه ای قد برافراشته است. آنجا، جوانانی صف کشیده اند. اما نه جلوی يك در بلکه جلوی سه در؛ در آنجا علائمی حك شده از استعمار کهنه به جا مانده است. بخش سفیدپوستان، بخش عرب ها، بخش سیاه پوستان. همگی وارد همان شاشدانی می شوند، و در آنجا، ضمن شوخی، جانی از بیل، که کمی اهل هنر است، می خواهد با داویدسون دربارۀ ادبیات صحبت کند…

آیا این بررسی برای شما مفید بود

مشخصات پدر وحشی

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

برای ارسال دیدگاه، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید

ثبت پرسش

هنوز پرسشی ثبت نشده است.

برای ارسال پرسش، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید