همزاد در یک نگاه

  • ادبیات کلاسیک روسیه
  • نوشته‌ای تحت تاثیر داستان دماغ از گوگول
  • داستان زندگی گولیاد کین به عنوان نمونه‌ای از افراد طبقه‌ی متوسط در روسیه‌ی قرن 19ام
  • روایتی تازه و متفاوت از تاثیرات فاجعه‌بار روانی و اخلاقی اختلاف طبقاتی بر انسان
  • تحلیلی روان‌شناسانه و بسیار قابل تأمل از شخصی با بیماری پارانوئید و مالیخولیا در خلال داستان

رمانفئودور داستایفسکی

تعداد صفحه 216

همزاد نام دومین رمان داستایفسکی، نویسنده‌ی پرآوازه‌ی دوران طلایی ادبیات روسیه، است که برای اولین‌بار در سال 1846 منتشر شد اما نویسنده، در سال 1866 در رمان اصلاحاتی صورت داد و آن را دوباره منتشر کرد. داستایفسکی در طول زندگی پربار خود رمان‌ها و داستان‌های بسیار زیادی نوشته است. تقریبا در تمامی آثار او تحلیل‌های روان‌شناسانه و فلسفی از جنبه‌های مختلف دغدغه‌ها و شخصیت انسان را می‌توان مشاهده کرد.

او در آثارش، سعی بر به چالش کشیدن تمامی ارزش‌های اشتباه و سنتی انسان، از اهداف و معنای زندگی تا مسئله دین و وجود خدا، داشت. برای فهم چگونگیِ روند به چالش کشیدن ارزش‌های زندگی توسط داستایفسکی، خواندن تک‌تک آثار او مفید است؛ مخصوصا 4 رمان بزرگ او (جنایت و مکافات، ابله، شیاطین و برادران کارامازوف) و رمان‌های همزاد، یادداشت های زیرزمینی و قمارباز.

رمان همزاد به نوعی پتک داستایفسکی است بر پیکره‌ی نظام طبقاتی فاسد روسیه در قرن 19ام. داستایفسکی در این رمان با خلق شخصیت گولیاد کین (گالیادکین) به شدت بر ابتذال اخلاقی و فکری ایجاد شده توسط سیستم طبقاتی روسیه می‌تازد. گولیاد کین کارمند دون‌پایه‌ای است که مشاهده‌ی اختلاف طبقاتی خود و طبقه‌ی اشراف او را حریص، عقده‌ای و از نظر روانی، مجنون ساخته است.

او به هر دری می‌زند تا بعد از سال‌ها کار کردن و ذخیره‌ی پول، مانند اشراف به نظر بیاید اما، به در بسته می‌خورد؛ اشراف با او مانند تازه به دوران رسیده‌ه‌ای پست رفتار می‌کنند. این عدم پذیرش طبقه‌ی بالا، نوعی بیماری روانیِ مالیخویایی‌گونه و پارانوئیدی در گولیاد کین ایجاد می‌کند. او در راه برگشت از مهمانی‌ای که در آن به شدت رسوا شده است، در حالی که احساس حقارت و تکه‌تکه شدن شخصیتی می‌کند، شخصی را می‌بیند که به شدت شبیه به او و مانند همزاد خود اوست.

در ادامه‌ی داستان ماجراهای گولیاد کین با همزاد خود را می‌خوانیم که تا آخر داستان نیز از وجود حقیقی یا توهمی این همزاد خبر دار نمی‌شویم! داستان زمانی به اوج خود می‌رسد که گولیاد کینِ همزاد سعی بر تصاحب کامل شغل و زندگی گولیاد کین اصلی را دارد و گولیاد کین اصلی رفته‌رفته رفتارهای بسیاری عجیب و غریب و نکوهیده‌ای از خود نشان می‌دهد و هرچه بیشتر، به فروپاشی روانی نزدیک می‌شود.

از دیگر آثار بزرگ داستایفسکی که به فارسی ترجمه‌ شده‌اند می‌توان به رمان‌های برادران کارامازوف با ترجمه‌ی احد علیقلیان (نشر مرکز) و شیاطین با ترجمه‌ی سروش حبیبی (نشر نیلوفر) اشاره کرد.


محصولات مرتبط: جنگ و صلح


در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:

«دکتر روتنسپیتز، من چیزی ندارم که از شما پنهان کنم. من آدم ناچیزی هستم، این را خودتان می‌دانید، اما خوشبختانه از اینکه آدم ناچیزی هستم متأسف نیستم. برعکس دکتر، رک بگویم، از اینکه آدم ناچیزی هستم و مهم نیستم حتی احساس غرور هم می‌کنم. پشت هم‌انداز نیستم، این هم نکته‌ی دیگریست که بدان احساس غرور می‌کنم. من کارهایم را پنهانی انجام نمی‌دهم، بلکه آشکارا و بدون ذره‌ای نیرنگ. و گرچه می‌توان به سهم خودم به کسی صدمه وارد بیاورم، و خیلی خوب هم می‌توانم این کار را بکنم، و با اینکه حتی می‌دانم چطور به کسی صدمه وارد آورم و چگونه این کار را بکنم، اما خود را آلوده‌ی این قبیل اعمال نمی‌کنم…»

 

«برف، باران و همه‌ی محنت‌های بی‌نام و نشان شب بارانی و توفانی ماه نوامبر سن‌پترزبورگ ناگهان و هماهنگ بر آقای گولیاد کین هجوم آوردند و کمرش را خم کردند – همچنان که قبلا از شوربختی‌های بسیار درهم شکسته بود – و به او نه مجال دادند و نه مهلت؛ چشم‌هایش را از دید باز داشتند، از همه‌ی جوانب در او رخنه کردند، استخوان‌هایش را به لرزه انداختند و از مسیرش خارجش ساختند.»

 

«آدم‌هایی که نقاب بر چهره دارند دیگر کمیاب نیستند و اینکه امروزه به‌جا آوردن انسان زیر نقاب کاریست دشوار.»

آیا این بررسی برای شما مفید بود

مشخصات همزاد

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

برای ارسال دیدگاه، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید

ثبت پرسش

هنوز پرسشی ثبت نشده است.

برای ارسال پرسش، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید