هزار فرسنگ تا آزادی (فرار من از کره شمالی)

هزار فرسنگ تا آزادی (فرار من از کره شمالی) در یک نگاه

  • رمانی راجع به قحطی و فقر حاکم بر کره شمالی
  • داستان فرار یون سون کیم از وطنش
  • شرحی واقعی از مشکلات کره شمالی بدون سوگیری‌های سیاست زده

زندگینامهیون سون کیم

تعداد صفحه 202

رمان هزار فرسنگ تا آزادی، قصه‌ی یون سون کیم دختری دوازده‌ساله است که در روزگار سخت کره شمالی در قحطی و فقر می‌زیسته. روزگاری که پیدا کردن غذا امری ناممکن شده و مرگ هر لحظه در انتظار وقوع است. آغاز کتاب مربوط به زمانی ست که مادر و خواهر یون سون کیم به دنیال غذا رفته‌اند اما چند روزی ست که باز نگشته‌اند.

او تنها در خانه و گاهی هم خارج از خانه، به انتظار آن‌ها مانده است تا با کمی غذا برگردند و به آن گرسنگی بی‌رحمانه پایان دهند. اما وقتی غیبتشان طولانی می‌شود، او در می‌یابد شاید مادر هیچ گاه باز نگردد! شاید که او در این سرزمین قحطی زده رها شده باشد و باید که منتظر فرا رسیدن مرگ بماند.

اما این نمی‌تواند پایان راه باشد. اگر فقط یک درصد مادر برگردد، باید بداند که یون منتظر او ماند و باید بداند که یون چه قدر احساس تنهایی و رهاشدگی کرد. به همین دلیل یون آغاز به نوشتن کرد. دفترچه و مداد داخل کمد، جزء معدود وسایلی بودند که برای به دست آوردن غذا فروخته نشده بودند. یون آغاز به نوشتن کرد: «مامان، منتظرت بودم. شش روز منتظرت بودم. احساس می‌کنم به زودی می‌میرم. چرا هنوز برنگشته ای»

در صفحات بعد کتاب، یون سون کیم بیست و پنج ساله، دانشجوی زبان و فرهنگ چینی در کره جنوبی را می‌خوانیم. کسی که گذشته‌اش مانند دیگر دختران هم سن و سالش که در کره جنوبی بزرگ شده‌اند نیست. کسی که تجربیاتش شاید در مخیله همسالانش نگنجد. یون زمانی که می‌بیند مردم کره جنوبی علی رغم میراث مشترک با کره شمالی، چگونه در برابر سیاست و فقر و قحطی و مشکلات آن جا بی‌تفاوت اند؛ تصمیم به نوشتن می‌گیرد.

تصمیم می‌گیرد داستان خودش را بنویسد. آن چه که در کره شمالی به او گذشت و مسیری که برای رهایی از آن طی کرد، تا شاید این داستان خوانده شود و نه فقط اهالی کره جنوبی، بلکه تمام مردم جهان در جریان ظلم حاکم شده بر مردمان بی‌گناه کره شمالی قرار بگیرند. هزار فرسنگ تا آزادی، قصه‌ی اوست. هزار فرسنگ تا آزادی توسط زینب کاظم‌خواه ترجمه شده و در نشر ثالث به چاپ رسیده است.

در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:

«قبلاً هم دو بار همین سفر را انجام داده بودم، اما بعد از این سفر مطمئن شدم که آن دو نفر دیگر هیچ وقت بر نمی‌گردند. حتماً باید اتفاقی برایشان افتاده باشد، یا شاید هم برای من افتاده بود، آن‌ها تصمیم گرفته بودند مرا رها کنند. با قلبی شکسته و رنجور، از مادرم آزرده شدم. وقتی داشت می‌رفت به من گفت که «ظرف دو یا سه روز» با چیزی برای خوردن بر می‌گردد. او من را با پانزده وون کره شمالی- پولی که آن زمان در چشم من مثل یک ثروت بزرگ به نظر می‌رسید – برای زنده ماندن ترک کرد.»

«ناگهان فهمیدم که نزدیک است بمیرم. همین بود. وقتی خانواده‌ام برگردند، دیگر خیلی دیر شده است. از زمانی که مارش دشوار- قحطی بزرگ کره شمالی در میان دهه۱۹۹۰- شروع شد، می‌دانستم که از این ماجرا جان سالم به در نخواهم برد. به این فکر رسیدم که حتا از مرگ هم اصلاً نمی‌ترسم. با وجود این، می‌دانستم که دلم نمی‌خواهد دنیا را این گونه، بدون این که اثری از خودم بگذارم، ترک کنم. فوراً تصمیم گرفتم وصیت نامه‌ام را بنویسم. می‌خواستم هر آن چه از سر گذرانده بودم به مادرم بگویم. می‌خواستم بداند که منتظرش بودم و تمام تلاشم را کردم تا او را پیدا کنم و به خصوص می‌خواستم بداند که حس رها شدن داشتم.»

آیا این بررسی برای شما مفید بود

مشخصات هزار فرسنگ تا آزادی (فرار من از کره شمالی)

  • مولف (مولفان)
  • مترجم (مترجمان)
  • رده سنی

    بزرگسال

  • قطع

    رقعی

  • سال چاپ

    1399

  • تعداد صفحه

    202

  • شماره چاپ

    8

  • تعداد جلد

    تک جلدی

  • شابک

    9786004052191

  • کشور

    کره شمالی

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

برای ارسال دیدگاه، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید

ثبت پرسش

هنوز پرسشی ثبت نشده است.

برای ارسال پرسش، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید