من پیش از تو

داستان کتاب «من پیش از تو»، با یک صحنه تصادف آغاز می شود. موتور سیکلتی با ویل ترینر، که در حال عبور از خیابان است برخورد می کند و در نتیجه ی این تصادف، ویل کاملاً فلج می شود. لوییزا کلارک، دختر جوانی ست که با کار در کافه، هزینه زندگی خانواده اش را تأمین می کند اما حالا کافه تعطیل شده و او به دنبال شغل جدیدی می گردد. از سوی دیگر، مادر ویل قصد دارد کسی را استخدام کند که هم از ویل مراقبت کند تا آسیبی به خودش نرساند و هم روحیه او را تقویت کند.

لوییزا آگهی استخدام را می بیند و پس از مصاحبه با مادر ویل، در خانه آن ها استخدام می شود. حقوقی که خانواده ترینر به او می دهند بسیار بیشتر از حقوق کار در کافه است. ترینرها بسیار ثروتمند هستند و حاضرند هر مبلغی بپردازند تا حال جسمی و روحی ویل اندکی بهتر شود. در ابتدا، ویل مردی بسیار خشن و بداخلاق بنظر می رسد اما با گذشت زمان رابطه بین او و لوییزا خوب می شود و ظاهراً ویل به زندگی بازمی گردد اما…

«من پیش از تو» یک رمان عاشقانه است که به زندگی معلولین و سختی های آن اشاره دارد. لوییزا با سرزندگی و خنده های همیشگی اش می تواند حصاری را که ویل به دور خودش کشیده خراب کند و با او به کنسرت و سفر برود اما او هرگز نمی داند که با پا گذاشتن به این خانه زندگی اش برای همیشه دگرگون خواهد شد…

جوجو مویز نویسنده من پیش از تو

«من پیش از تو» نخستین بار در سال ۲۰۱۲ چاپ شد و خیلی زود شهرتی جهانی یافت. جوجو مویز تا کنون دو بار موفق به دریافت جایزه سالیانه رمان عاشقانه شده است. «من پیش از تو» به مدت چند ماه در فهرست پرفروش های نیویورک تایمز قرار داشت. این کتاب توسط نشر آموت چاپ و بارها تجدید چاپ شده و مشهورترین اثر جوجو مویز در ایران است که توسط مریم مفتاحی ترجمه شده است.

جملاتی از رمان من پیش از تو

«ویل: یه چیزی رو میدونی کلارک؟ تو تنها دلیلی هستی که صبح بخاطرش از خواب بیدار میشم.»

«به تو نمی گویم از ساختمان چند طبقه بپر پایین یا کنار نهنگ ها شنا کن یا این جور کارها، اما جسورانه زندگی کن، در زندگی ات شجاعت به خرج بده، تلاش خودت را بکن. یک جا نشین. آن جوراب شلواری راه راه را با افتخار بپوش. به حداقل رضایت نده.»