عوضی در یک نگاه

  • ادبیات معاصر فرانسه
  • ادبیات طنز تلخ و درام
  • روایتِ ناتوانیِ فردی بی­نام از شناسایی و درک هویت واقعی­‌اش
  • داستانی انتقادی از بی‌­معنا شدن هویت در دنیای امروزی
  • تلفیقی طنزگونه از فضای داستان­‌های کافکا با معناباختگی آثار ساموئل بکت

رمانژوئل اگلوف

تعداد صفحه 144

رمان کوتاه عوضی توسط ژوئل اگلوف، داستان‌نویس و فیلمنامه‌نویس فرانسوی، در سال 2008 نوشته شده است. ژوئل اگلوف ابتدا به تحصیل در رشته‌ی سینما پرداخت اما بعدها برای نویسندگی آن را رها کرده است. او تاکنون 5 رمان و 2 مجموعه داستان‌کوتاه نوشته است، اما علارغم حجم کم آثارش، به سرعت معروف شد. او به خاطر نوشتن رمان منگی در سال 2005، موفق به دریافت جایزه ادبی لیور انتر فرانسه، شده است. اگلوف همچنین از دو فیلم‌نامه نیز نوشته است که یکی از آن‌ها از رمان خود، منگی، اقتباس شده و در سال 2015 اکران شد.

جای من کجاست؟ واقعا خودم را می‌شناسم؟ اصلاً وجود دارم؟ از نظر دیگران، ما چقدر وجود داریم؟ چه کسی واقعاً من را می‌شناسد؟ این‌ها همگی دغدغه‌های ژوئل اگلوف بوده است که به رمان عوضی، جان بخشیده است. در رمان عوضی، مانند رمان منگی، با شخصیت اولی بی نام‌ طرفیم. رمان با چنین جمله‌ای شروع می‌شود: «برام زیاد پیش می‌آید که با کس دیگری عوضی گرفته شوم.» قصه‌ی این فرد بی‌نام همین است؛ مردم او را مرتب به‌جای آشنایان خود عوضی می‌گیرند.

این اتفاق عجیب و غریب گاهی برای او خوب تمام می‌شود و گاهی بسیار بد؛ از دریافت نامه‌های اشتباهی و عاشق شدن ناگهانی‌اش تا حتی کتک خوردن بی‌دلیل تا حد مرگش، در خیابان! این فرد رفته رفته از این موضوع احساس خطر می‌کند و دچار نوعی روان‌پریشی می‌شود اما راهکار او برای بازیابی هویت خویش بازدید هفتگی او از پیرزنی است که حتی نمی‌داند کیست؛ عمه‌اش است یا مادرش یا مادربزرگش! زیرا فقط اوست که هربار، به درستی این فرد را بجا می‌آورد و می‌شناسد.

داستان زمانی به اوج خود می‌رسد که دیگر پیرزن هم شخصیت اصلی رمان را به یاد نمی‌آورد و موجب می‌شود این فرد به بحران شخصیتی حادی دچار شود اما او در قبال این اتفاق چه می‌کند؟ چه چیزی در انتظار اوست؟

ژوئل اگلوف با طنز سیاه خاصِ خود به بررسی مسئله هویت و معناباختگی آن در جامعه‌ی امروزی می‌پردازد؛ جامعه‌ای که متفاوت بودن در آن هر روز دشوارتر می‌شود. اگلوف در فضاسازی و داستان‌پردازیِ رمان‌هایش تحت تاثیر داستان‌های کافکا و حتی افرادی مانند بکت و سلین است. از دیگر آثار اگلوف که به فارسی ترجمه شده‌اند می‌توان به رمان منگی (نشر افق) و ادموند گانگلیون و پسران (نشر کلاغ) اشاره کرد.

مجموعه داستان دیوارگذر از مارسل امه (نشر ماهی) و رمان دیروز از آگوتا کریستف (نشر مروارید) نیز از بهترین آثار ترجمه شده توسط اصغر نوری است.

 

در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:

«با این قیافه‌ی معمولی‌ای که من دارم، آدم نمی‌تواند بی‌جلب توجه از جایی رد شود. دو چشم، یک دماغ، یک دهان، این‌ها الزاماً همیشه کسی را یاد کسی  می‌اندازند.»

«طی آن روزهای دشوار که مایوس بودم که دیگر برای هیچ‌کس وجود ندارم، یک قبض برق ساده هم کافی بود تا احساس خوشبختی کنم.»

«گاهی پیش می‌آید با بعضی از کلمات، همانندی مبهمی حس می‌کنم. اغلب معمولی‌ترین کلمات، آهنگشان اول چنان نظرم را جلب می‌کند که انگار برایم آشنا هستند و یک‌دفعه به نظرم عجیب یا مضحک می‌آیند. هر چه بیشتر در همه‌ی لحن‌ها تکرارشان می‌کنم و خوب اداشان می‌کنم تا دوباره آن‌ها را با خودم تطبیق بدهم، بیشتر از دستم در می‌روند و به نظرم غیرواقعی می‌آیند. آن وقت از خودم می‌پرسم شاید این کلمات، دست‌کم معنایی برای کس دیگری غیر از من داشته باشند. و دست‌آخر کلاً معنایشان را برای من از دست می‌دهند.»

آیا این بررسی برای شما مفید بود

مشخصات عوضی

  • مولف (مولفان)
  • مترجم (مترجمان)
  • رده سنی

    بزرگسال

  • قطع

    رقعی

  • سال چاپ

    1397

  • تعداد صفحه

    144

  • شماره چاپ

    1

  • تعداد جلد

    تک جلدی

  • شابک

    9786003534490

  • کشور

    فرانسه

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

برای ارسال دیدگاه، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید

ثبت پرسش

هنوز پرسشی ثبت نشده است.

برای ارسال پرسش، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید