درون آب

کتاب «درون آب»، رمانی در ژانر جنایی، معمایی و رازآلود است که با محوریت آسیب شناسی جامعه و زنان توسط «پائولا هاوکینز» نویسنده بریتانیایی و نام آشنای ژانر جنایی که اثر پر فروش «دختری در قطار» را در کارنامه دارد، به رشته تحریر در آمده است.

درون آب در سال 2017 وارد بازار کتاب شد و توانست در جلب نظر منتقدان عملکرد مثبتی را به نمایش بگذارد. این کتاب توانست عنوان یکی از پر‌فروش‌ترین کتاب‌های سال ساندی تایمز را به دست بیاورد و در لیست پر‌فروش‌ترین‌های «نیویورک تایمز» نیز جای گیرد.

لئو رابسون از «نیو استیتسمن» نیز درباره کتاب نوشت : «در بیشتر اوقات، رمان قابل قبول و به‌شدت گیرا‌ است.» وی همچنین این کتاب را اعتیاد‌آور نام برد و ستایش کرد. جولسین مک کلورگ از نشریه USA Today نیز می‌نویسد: «هاوکینز تحت‌تاثیر هیچکاک، چشم‌هایی سینمایی دارد و گوش‌هایی برای شنیدن و زبانی وهم‌آور.»

در سال 2017 گزارش داده شد که حقوق این کتاب برای اقتباس سینمایی توسط یک کمپانی خریداری شده است. در ایران نیز این کتاب توسط 4 ناشر به طور مجزا به چاپ رسیده است. یکی از بهترین نمونه‌های اثر توسط انتشارات کوله‌پشتی و با ترجمه «علی قانع» به چاپ رسیده و تاکنون بیش از 6 بار تجدید چاپ شده‌است.

محصولات مرتبط: معجزه شکرگزاری

خلاصه ی رمان درون آب

داستان پیرامون برکه‌ای است که در یک منطقه روستایی آرام قرار‌ گرفته است. جایی که درختان بلوط روی جاده سایه می‌اندازند. مکانی که برای پیک‌نیک یا قایق سواری و پارو‌ زدن و تفریح عالی به نظر می‌رسد، اما این تنها ظاهر ماجرا است. حقیقتی که این برکه مرموز درون خود پنهان کرده، به مراتب تلخ و تکان‌دهنده است.

در آب سرد این برکه زیبا، زنان بسیاری آخرین نفس‌های خود را کشیده‌اند. آه و حسرت آن‌ها، آرزوهایشان، اهدافشان و داستان زندگی زشت یا زیبایشان چونان شمعی برای آخرین بار در ساحل این دریاچه درخشیده و سپس برای همیشه در آب سرد و نیلگون آن خاموش شده است.

اولین زنی که دریاچه بدن ظریفش را بلعید، لیبی سیتون است. دختری کم سن و سال که به جرم جادوگری متهم شد. مردها او را طناب پیچ کردند و برای آزمون پاکی درون آب انداختند، اما قضیه به همین‌جا ختم نمی‌شود. حدود ۳۰۰ سال بعد، پیکر بی‌جان چندین زن دیگر نیز در دریاچه پیدا می‌شود.

تا جایی که به فاصله یک سال دو زن خود را درون آب می‌اندازند. کیتی ویت تاکر و نل ابوت. حالا خواهر نل، جولز، پس از مدت‌ها به دهکده باز می‌گردد تا از دختر خواهرش مواظبت کند و از پیکر بی جان خواهرش، برای آخرین بار خداحافظی کند.

خواهری که همیشه سعی در فراموش کردن و نادیده گرفتنش داشت، اما اکنون ناچار است تا بار دیگر با او، دخترش، خانه قدیمی‌شان و در نهایت گذشته‌اش روبه‌رو شود، اما داستان زنانی که در این دریاچه مرموز غرق شده‌اند چیست؟ گذشته، حال و آینده چه چیزی را در خود پنهان کرده‌اند؟ آیا میان این زنان ارتباطی وجود دارد؟

سبک و ژانر کتاب درون آب

درون آب کتابی است در ژانر جنایی و معمایی، با همان چراها و تعلیق‌ها و کشش و جذابیت مخصوص این ژانر، اما روایتی بدیع و گیج کننده. کتاب توسط ۱۱ راوی روایت می‌شود و علاوه بر آن پرش‌های زمانی متعدد نیز در خلال کتاب رخ می‌‎دهد. احتمالا تا همین الان حدس زده‌اید که این رمان تا چه اندازه خواننده را به چالش می‌کشد.

درون آب از آن دست کتاب‌هایی است که از همان ابتدا از شما توجه و تمرکز طلب می‌کند. در چند صد صفحه اول کتاب به علت تعدد راوی و شخصیت، احتمالا مجبور می‌شوید مرتباً به صفحات قبل باز گردید، تا متوجه ارتباط بین شخصیت‌ها شوید. در واقع چند فصل ابتدایی کتاب نیازمند خواننده‌ای است که منفعل نباشد.

این موضوع شاید در نگاه اول کمی گیج‌کننده به نظر برسد، اما نمی‌توان آن را به‌عنوان یک نقطه ضعف محسوب کرد، چرا که در فصول بعدی و با طی کردن روند طبیعی مطالعه، کم کم اجزای مختلف داستان به هم می‌پیوندند و تشکیل یک کل پیوسته را می‌دهند.

پس از اینکه خواننده از اولین چالش یعنی شناختن شخصیت‌های داستان و ارتباط آن‌ها با هم عبور کرد، حالا با چالش دیگری روبرو است. اینکه حقیقت اتفاقی که برای زنان داستان رخ داده چیست؟ نل ابوت خودکشی کرده یا به قتل رسیده و از اینجا به بعد داستان تقریبا مانند سایر کتاب‌های جنایی پیش می رود، پر از تعلیق و در بعضی قسمت‌ها قابل پیش بینی! جالب است همان موضوع تعدد شخصیت که در نیمه اول کتاب می‌تواند ضعف باشد، در نیمه دوم کتاب کمک می‌کند تا داستان کسالت‌آور نشود و از ریتم نیفتد.

در واقع وقتی یک معما حل می‌شود، هنوز معمای دیگری برای کنجکاوی باقیست…! در پایان‌بندی کتاب نیز نویسنده سعی کرده است تا آخرین ضربه را به مخاطب بزند و او را غافلگیر کند. اگرچه چندان موفق عمل نکرده و احتمال اینکه خواننده پایان را از قبل حدس زده باشد، وجود دارد.

سرانجام برخی شخصیت‌ها نیز ناتمام باقی می‌ماند. مثلا به زندگی خواهر نیکی یا پایان زندگی مارک مستقیماً اشاره‌ای نمی‌شود، اما در مجموع، اگر به مطالعه آثار ژانر جنایی و معمایی علاقه دارید، درون آب احتمالا شما را راضی خواهد کرد.

پائولا هاوکینز نویسنده ی رمان درون آب

پائولا هاوکینز، روزنامه‌نگار و نویسنده بریتانیایی و متولد ۱۹۷۲ در هاراره زیمباوه است. او فارغ التحصیل رشته فلسفه و سیاست و اقتصاد از دانشگاه آکسفورد لندن است. وی که سابقه فعالیت به‌عنوان روزنامه نگار و گزارشگر مالی در نشریه تایمز را در کارنامه دارد.

هاوکینزدر اولین تلاش‌های خود برای نوشتن رمان موفقیت چندانی کسب نکرد، تا اینکه سرانجام وقتی از لحاظ مالی کاملا در تنگنا بود، کتاب «دختری در قطار» را نوشت که برایش موفقیت چشمگیری به ارمغان آورد. درون آب دومین اثر اوست که در سال ۲۰۱۷ به چاپ رسید. وی در حال حاضر ساکن لندن است.

این کتاب در ایران توسط علی قانع مترجم پرکار و زبردست، به خوبی ترجمه شده است. از دیگر آثار مترجم می توان به :«مهمان نیمه شب»، «دوشیزگان»، «به کشتنش می‌ارزد»، «دختری در قطار»، «اتاق»، «فهرست مهمانان»، «چخوف مهمان تابستانی» و… اشاره کرد.

درون آب توسط انتشارات کوله پشتی به چاپ رسیده است. کوله پشتی که ازسال ۱۳۹۰ آغاز به کار کرد، بیشتر در زمینه ادبیات داخل و خارج فعالیت می‌کند و تا کنون صدها جلد کتاب را در زمینه‌های خودیاری، رمان و… منتشر کرده است. ویژگی خاصی که این انتشارات را منحصر‌‌به فرد میکند، این است که برای اولین بار در ایران کتاب‌های منتشر شده را دارای گارانتی رسمی کرده‌ است.

بخش هایی از کتاب درون آب

حقیقت این است. باید همین باشد که وقتی آنان حواسشان به پسرشان بود، وقتی منتظر زمین خوردنش بودند، دخترشان سر خورد و افتاد و آن ها اصلا نفهمیدند.آنها آنجا نبودند که او را بگیرند. حس گناه مثل یک قلوه سنگ در گلوی لوئیز گیر کرده بود و او انتظار داشت که خفه‌اش کند، اما این طور نمی‌شد و نخواهد شد. او باید به نفس کشیدن ادامه بدهد، نفس بکشد و همه چیز را به‌خاطر بیاورد.

 

برگشتم سراغ پوشه‌ها، دنبال چیزهای بیشتری درباره لیبی بودم. تمام صفحه‌های چاپی و عکس‌ها و بریده‌های سرمقاله‌های روزنامه‌های قدیمی، و صفحات مجلات را دسته بندی کردم. اینجا و آنجا لبه‌های صفحه‌ها را تا زده بودی و چیزهایی نوشته بودی؛ معمولا ناخوانا و به ندرت تمیز.

بعضی اسم‌ها را شنیده بودم و بعضی را نه: لیبی و مری، آنی و کیتی و جینی و لورن، و در لابه‌لای صفحه مربوط به لورن با حروف درشت سیاه نوشته بودی: بکفورد جایی برای خودکشی نیست. بکفورد محلی برای خلاص شدن از شر زن‌های دردسرساز است.

 

بعد ادامه داد:« چرا نمیری شنا کنی یا یه کار دیگه؟ یا به یکی از دوست‌هات تلفن بزنی؟» به حرف‌هایش اهمیت ندادم. چون داشت همان حرف‌هایی را میزد که تانیا و الی و بقیه دوستان لعنتی‌ام درباره من می‌گفتند؛ اینکه من غمگینم، اینکه من یک بازنده‌ام، اینکه حالا دیگر هیچ دوست و رفیقی ندارم و تنها کسی که دوستم داشت، کلک خودش را کند.