دختری به نام نل در یک نگاه

  • ادبیات دوره ویکتوریایی
  • نقطه شروعی برای آثار بزرگ و جدی نویسنده
  • داستانی تحت تاثیر تجربیات دوره کودکی و شغل روزنامه نگاری نویسنده
  • دارای دیدگاهی واقع گرایانه از محیط شهری

رمانچارلز دیکنز

تعداد صفحه 1025

رمان «دختری به نام نل» عنوان فرعی ترجمه شده به فارسی برای کتاب «مغازه عتیقه فروشی» اثر نویسنده شهیر انگلیسی، چارلز دیکنز است. دیکنز، یک رمان نویس واقع گرا با شهرتی جهانی و استاد بزرگی در توصیف دقیق جزئیات اماکن و مناظر است. سبک فانتزی و لحن روان دیکنز، خواننده رمانش را بدون ذره ای کسالت، تا پایان داستان با خود همراه می کند.

این رمان در ابتدا به صورت داستان های دنباله دار و به صورت هفتگی، در طی سال های ۱۸۴۱-۱۸۴۰ در مجله ای با عنوان «ساعت استاد هامفری» منتشر می شد. به علت محبوبیت نوشته های چارلز دیکنز، این شکل از انتشار سریالی به صورت قسمت های هفتگی، در مورد بسیاری از رمان های او مانند رمان «الیور تویست» (۱۸۳۸) نیز صدق می کرد و تازگی نداشت.

این رمان داستان «نل ترنت»، دختر جوان زیبا و با فضیلتی است که هنوز به سن چهارده سالگی نرسیده است. نل از آنجایی که یتیم است، با پدربزرگش در مغازه عتیقه فروشی زندگی می کند. تنها دوست او «کیت» است، پسر جوان و کارمند صادقی که او نیز در مغازه زندگی می کند و نل به او خواندن و نوشتن آموزش می دهد.

پدربزرگ نل برای اطمینان از اینکه نل در فقر نمی میرد، برای کسب درآمد به قمار روی می آورد. اما بخاطر بدشانسی در بازی، به شدت به «دانیل کویلپ»، یک رباخوار بدخلق و بد شکل، بدهکار می شود. پدربزرگ نل که نمی تواند بدهی های خود را بازپرداخت کند، فروشگاه را از دست می دهد. او و نل در خیابان ها سرگردان می شوند و در حالیکه با گدایی روزگار می گذرانند، در سراسر لندن و مناطق اطراف آن سرگردان می شوند.

در همین حال، برادر نل حدس می زند که پدربزرگ پولی را برای نل پنهان کرده است و نقشه ای می کشد تا دوست ساده لوحش آقای «سوئیولر» با نل ازدواج کند تا آنها بتوانند این ثروت فرضی را به چنگ بیاورند. آن دو، با کمک آقای کویلپ، نل و پدربزرگش را تعقیب می کنند… به زودی نل می میرد و پدربزرگ و همه کسانی که او را دوست دارند را از غم و اندوه دیوانه می کند.

رمان دختری به نام نل یا همان مغازه عتیقه فروشی، جزو آثار نسبتاً اولیه دیکنز می باشد که در حد فاصل بین رمان های اولیه این نویسنده مانند «یادداشت های پیک ویک» (۱۸۳۷) و رمان های شناخته تر شده اش از جمله «داستان دو شهر» (۱۸۵۹) و «آرزو های بزرگ» (۱۸۶۱) قرار دارد . به عبارت دیگر، می توانیم به رمان دختری به نام نل به عنوان گامی مهم در پیشرفت دیکنز به عنوان نویسنده نگاه کنیم.

هیجان پیرامون آخرین قسمت این داستان دنباله دار بی سابقه بود. هواداران دیکنز به اسکله ها در شهر نیویورک یورش بردند و خطاب به ملوانان در حال ورود (که احتمالاً فصل های آخر را در بریتانیا خوانده بودند) فریاد می زدند: «آیا نل کوچولو زنده است؟»

در سال ۲۰۰۷، بسیاری از روزنامه ها ادعا کردند که شور و هیجان برای انتشار آخرین قسمت از داستان نل، می تواند با شور و هیجان انتشار آخرین نسخه هری پاتر، یعنی «هری پاتر و یادگاران مرگ» مقایسه شود. این رمان از جهات بسیاری ارزشمند و قابل توجه است. علاوه بر معرفی یکی از منفور ترین تبهکاران در تمام ادبیات داستانی به نام دانیل کویلپ، این رمان را می توان به خاطر تغییرات جالبش در ساختار روایی مورد بررسی قرار داد و تحسین کرد.

چارلز دیکنز (۱۸۷۰_۱۸۱۲) از نویسندگان برجسته انگلیسی دورۀ ویکتوریایی (اوج انقلاب صنعتی در بریتانیا و اوج امپراتوری بریتانیا) بود. او در خانواده فقیری متولد شد و تقریبا تمام سال های کودکی و نوجوانی خود را به کار کردن در مشاغل سخت گذراند. دیکنز نیز مانند بسیاری از رمان نویسان دیگر (جرج الیوت، امیل زولا، دفو)، کار نویسندگی را از روزنامه نگاری آغاز کرد. او در نوشتن رمان هایش، از تجربیات واقعی زندگی و دیده ها و شنیده هایی که حاصل شغل روزنامه نگاری بودند، بهره گرفت و موفق شد تصاویر زنده و واقعی از زندگی انسان ها خلق کند.

تجربیات او شامل سال های سخت کار کردن او در کارگاه چکمه سازی و زندانی شدن پدرش به علت بدهی بود. داستان های دیکنز منعکس کننده دیدگاه اجتماعی و سیاسی اش بودند. او در آثارش با پرداختن به مسائل کارگران، به کار کودکان در معدن، ستمگری، فخر فروشی و رباخواری اعتراض کرده و در تلاش برای دفاع از افکار بشر دوستانه بود.

چارلز دیکنز آثار بسیار مهم و معروفی از خود به جا گذاشته که او را تبدیل به یکی از بزرگترین چهره های ادبیات جهان کرده است. از جمله دیگر آثار او می توان رمان های «سرود کریسمس» (۱۸۴۳) و «دیوید کاپرفیلد» (۱۸۵۳) را نام برد.

ترجمه فارسی کتاب دختری به نام ن" را مترجم چیره دست ایرانی آقای حمید رضا آتش بر آب به انجام رسانده است که در کارنامه خود، ترجمه کتاب های مهمی چون «دختر سروان» از پوشکین، «ناشناس» از داستایفسکی، «من عاشقم» از مایاکوفسکی، «انا کارنینا» از تولستوی و «زائر افسون شده» از لسکوف را دارد.

در بخش هایی از کتاب دختری به نام نل می خوانیم:

مسافران در طول روز نشانه های مختلفی را دیده بودند که ثابت می کرد که دارند به محل مسابقه نزدیک و نزدیکتر می شوند. مثلا چادر های کولی ها، ارابه هایی که اتاقک های مخصوص قمار و متعلقاتش را می بردند؛ انواع و اقسام بازیگران دوره گرد، و گدا ها و ولگرد ها و خانه به دوش ها با درجات مختلف نداری، که همه و همه به یک سمت می رفتند. آقای کادلین می ترسید مردم پیشدستی کرده و همه اتاق ها را گرفته باشند، هرچه هم به مهمانخانه نزدیک تر می شدند نگرانی اش بیشتر می شد.

نل کوچولو با خجالت گوشه ای ایستاد. از نگاه و ظاهرش خیلی خوب پیدا بود که در عین ترس و بی اعتمادی چه قدر دوست دارد به قیافه نخراشیده کوتوله و رفتار عجیب و غریبش بخندد. مضطرب هم بود که زودتر پاسخ نامه را بگیرد و خوب می دانست کوتوله در موقعیتی است که به راحتی می تواند با محتوای نامه مخالفت کند و همین اضطراب، خیلی بهتر از مقاومت ارادی خودش، جلوی خنده اش را می گرفت.

ترنت ها به در‏گاهی کوتاهی پناه بردند تا کمی از باران در امان بمانند, از آنجا چهره های در حال گذر را تماشا می کردند. شاید که ‎بتوانند بارقه هایی از امید یا دلگرمی بیابند. بعضی اخم می کردند‎ و بعضی لبخند می زدند. چند نفری با خودشان چیزی می گفتند و چند نفر هم سر و دست تکان می دادند (انگار برای گفت و گویی که قرار بود به زودی در آن شرکت کنند، مقدمه چینی می کردند) و نگاه پر مکر و حیلۀ بعضی، از معامله و نقشه می گفت. از دلواپس و مشتاق گرفته تا آرام و کسل و بی رمق، بینشان دیده می شد.

آیا این بررسی برای شما مفید بود

مشخصات دختری به نام نل

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

برای ارسال دیدگاه، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید

ثبت پرسش

هنوز پرسشی ثبت نشده است.

برای ارسال پرسش، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید