تپه پوشکین در یک نگاه

  • ادبیات معاصر روس
  • داستان نویسنده‌ای شکست خورده
  • رمانی در دوران کمونیسم
  • نامزد بهترین کتاب ترجمه شده سال 2015

رمانسرگئی دلاتوف

تعداد صفحه 150

سرگئی دولاتوف، نویسنده‌ی این رمان از نویسندگان معاصر روسیه بود که اجازه چاپ و نشر آثارش را در کشورش نداشت. پس از مهاجرت به اروپا، آثار خود را چاپ کرد و به شهرت و محبوبیت رسید. بعضی از منتقدین و مخاطبان، سرگئی دولاتوف را محبوب‌ترین نویسنده‌ی معاصر روس می‌دانند. رمان تپه پوشکین را اسدلله امرایی به فارسی ترجمه کرده است. او مترجمی چیره دست است که کتاب‌های دیگری را نیز هم چون بینایی، کوری، انجیل سفید و دشت بهشت که آثار نویسندگان بزرگی هستند را ترجمه کرده است.

علاوه بر رمان تپه پوشکین، رمان چمدان نیز از سرگئی دولاتوف به فارسی برگردانده شده است. ترجمه‌ی آن را کیهان بهمنی انجام داده که از دیگر ترجمه‌هایش می‌شود به پیرزنی که تمام قوانین را زیر پا گذاشت، انتقام، پلیس حافظه، مترجم روسی، و ازدواج آماتوری اشاره کرد. کتاب تپه پوشکین و چمدان هر دو در انتشارت ثالث به چاپ رسیده اند.

خلاصه داستان کتاب تپه پوشکین

رمان تپه پوشکین، راجع به نویسنده‌ای شکست خورده، بی‌پول، الکلی و طلاق گرفته است. او تقریباً همه چیزش را باخته و هیچ انگیزه‌ای برای ادامه دادن ندارد. اما با همه ناامیدی‌اش تصیم به کار کردن می‌گیرد؛ نه به عنوان نویسنده، بلکه به عنوان راهنمای گردشگری در منطقه پوشکین. در مسیر شروع این شغل با افراد جدیدی ملاقات می‌کند و  تصمیم‌های جدیدی برای خودش می‌گیرد. در لا به لای داستان، بخش‌هایی از زندگی مشترک سابقش را مرور می‌کند، از نویسندگی می‌گوید و درد دوری از دخترش را تحمل می‌کند.

جملاتی زیبا از کتاب تپه پوشکین

«کتاب خاطرات آلکسی وولف را ورق می‌زدم. در این کتاب از پوشکین به نیکی یاد شده بود و گاه او را خیلی بالا می‌بردند. این نزدیکی بیش از حد دید آدم را خراب می‌کند. همه می‌دانند که نوابغ، دوست، رفیق و آشناهای زیادی دارند. اما آیا کسی باورش می‌شود که رفیقش نابغه است؟! با شنیدن مطالب با ربط و بی‌ربط درباره مادر رای لیف چرتم گرفت. موقعی که به پسکف رسیدیم، یکی بیدارم کرد. دیوارهای تازه رنگ شده کرملین حسی از دلمردگی به جان آدم می‌ریخت.»

«زندگی پیش روی من مثل میدان مین پهناوری بود که وسط آن حیران مانده بودم. حالا وقتش رسیده بود که این میدان مین را تکه تکه کنم و بروم سراغ کارش. باید زنجیره وقایع را پاره می‌کردم و احساس شکست را زیر و رو و هر جنبه ناامیدی تک افتادگی را یک به یک می‌کاویدم.»

«تلو تلو می‌خوردم. اگر فردا بیش‌تر عرق بخورم، اوضاع از این که هست بدتر می‌شود. میل نداشتم غذا بخورم به سمت بولوار رفتم. درخت‌های کوتاه خش خش صدا می‌کرد. از خیلی وقت پیش به این نتیجه رسیدم اگر آدم به فکر فرو برود، یاد بدهی‌هایش می‌افتد. مثلا من خودم یاد آخرین جر و بحثم با زنم افتادم.»

آیا این بررسی برای شما مفید بود

مشخصات تپه پوشکین

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

برای ارسال دیدگاه، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید

ثبت پرسش

هنوز پرسشی ثبت نشده است.

برای ارسال پرسش، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید