همانقدر که کشور ژاپن با ساختن انیمیشن «سوباسا» نام و خاطرات یک تیم فوتبالی محبوب را در دل کودکان دنیا جاودانه کرد، اسپانیا نیز با مجموعه کتابهای «ته جدولیها» سعی بر کسب چنین عنوانی در زمینۀ ادبیات فوتبالی برای کودکان و نوجوانان دارد.
ته جدولیها مجموعهای بزرگ و بسیار جذاب و خواندنی از کتابهایی هستند که محوریت اصلی داستان های آنها را، فوتبال و عشق به فوتبال تشکیل میدهد. نویسندۀ خوش ذوق این مجموعه «روبرتو سانتیاگو» نام دارد و اولین عنوان این مجموعه را در سال 2013 منتشر کرد.
کتاب حاضر نیز، با عنوان «ته جدولیها 3: راز دروازه بان شبح مانند» در سال 2013 منتشر شده است. بعد از موفقیت خیره کننده سه کتاب نخست این مجموعه، نویسنده با پشتکاری ستودنی به نوشتن دیگر داستانهایی از این مجموعه ادامه داد و تاکنون، نزدیک به 20 عنوان از این مجموعه را منتشر کرده است.
در ایران نیز، نشر هوپا حق ترجمه و انتشار این مجموعه را از ناشر اصلی خریداری کرده و تاکنون، 9 عنوان از این مجموعه را ترجمه و منتشر کرده است. مترجم عناوین این مجموعه سعید متین است و نشر هوپا ردۀ سنی «10 تا 16 سال» را مخاطب اصلی و مناسب این مجموعه کتاب میداند.
محصولات مرتبط: سری کتابهای هری پاتر
خلاصهی مجموعه کتاب های ته جدولیها
یکی برای همه و همه برای یکی! شاید بهتر بود این شعار برای یک داستان فوتبالی عین کتابهای ته جدولیها گفته میشد!
ته جدولیها شامل داستانهایی بسیار جذاب از تیم فوتبال یک دبستان است که «سوتو آلتو» نام دارد و همیشه ته جدولها حضور دارند! با این وجود، تمام اعضای این تیم (و حتی پدر و مادرهای این بچهها) آنقدر عاشق فوتبال و تیم شان هستند که گویی در دنیا دغدغهای جز فوتبال و عشق به فوتبال وجود ندارد! حتی اگر از آسمان شهاب سنگ ببارد!
همه چیز از آنجایی شروع میشود که آنها تصمیم میگیرند تحولی در تیم خود ایجاد کنند و با هم عهد میبندند که تا آخر عمر هم تیمی باقی بمانند. شخصیت اصلی داستانهای این مجموعه پسری با استعداد، سر به هوا و پر جنب و جوش به نام «فرانسیسکو» است که گاهی او را «پاکو» و یا «پا چلفت» هم صدا میزنند.
او در هر یک از داستانهای ته جدولیها با مجموعه از اتفاقات و چالشهای جدید و بامزه رو به رو میشود. در این داستانهای آموزنده، فرانسیسکو با دوستان و رقیبان بسیاری مواجه میشود و حقایقی جالبی در مورد زندگی و دنیای فوتبالی فرا میگیرد.
در کتاب حاضر نیز که سومین قسمت این مجموعه است، دانشآموز جدیدی به نام «دِنگ وائو» به مدرسه فرانسیسکو آمده است که اهل کشور چین است و دروازه بانی اعجاب برانگیز است، اما داستان جذاب و آموزنده تنها چیزی نیست که داستانهای این مجموعه به شما ارائه میدهند.
کتابهای مجموعه ته جدولیها مصّور هستند و دارای تصویرسازیهای چشم نواز و بسیار سرگرم کنندهای هستند که توسط «انریکه لورنسو» کشیده شده اند. با وجود این طراحیها، انگار شما خریدن این داستانها با یک تیر دو نشان زدهاید: هم یک داستان جذاب را خواندهاید و هم یک انیمۀ مدرن و جذاب از دنیای فوتبال دیدهاید!
روبرتو سانتیاگو نویسنده مجموعه کتابهای ته جدولی ها
«روبرتو سانتیاگو» نویسنده و فیلمساز مشهور و پرکار اسپانیایی است. او تاکنون تعداد بسیاری کتاب در حوزۀ ادبیات کودکان و نوجوانان به نگارش درآورده است که بیشتر آنها، به فرم مجموعه داستانهای پشت سر هم نوشته شده اند. مشهورترین اثر سانتیاگو کتابهای مجموعۀ ته جدولیها است که عنوان دو کتاب اول آن «راز داورهای خواب آلود» و «راز هفت گل به خودی» میباشد، اما از این نویسنده مجموعه دیگری نیز توسط نشر هوپا در ایران ترجمه و چاپ شده است که «مسافران زمان» نام دارد.
بهترین ترجمهی مجموعه کتابهای ته جدولی ها
«سعید متین» نیز از جمله مترجمان پرکار و شناخته شدۀ ایرانی در حوزۀ ادبیات کودک و نوجوان است. از جمله آثار مهم ترجمه شده به دست او میتوان به کتابهای مجموعۀ «آگوس و هیولاها» اثر ژائومه کوپونس و «ادگار الن پوی جوان» اثر کوکا کانالس اشاره کرد.
بخش هایی از مجموعه کتاب های ته جدولی ها
«چقدر جمعیت آمده عزیزکم!» اسم مادرم خُواناست و این توانایی را دارد که هر موقع کمتر منتظرش هستی، بیشتر سر و کلهاش پیدا میشود. وسط زمین فوتبال بودیم و داشتیم برای ترمین با داوطلبهای جدید آماده میشدیم.
مادرم دوباره بهم گفت: «آمدهایم تشویقت کنیم عزیزکم.» مادرم جلوی همه بهم گفته بود «عزیزکم». آن هم دو بار. اسم من فرانسیسکو یا پاکو یا پاچلفت است. نه «عزیزکم». پدرم هم کنارش ایستاده بود. دومین تمرین تیم خیلی بیشتر از اولی با استقبال رو به رو شده بود.
کامونیاس گفت: «پدرم میگوید چینی ها کل دنیا را میگیرند.» تونی گفت: «پدرت توی زندان است و حالیاش نیست چی میگوید.» کامونیاس گفت: «چی گفتی؟» تونی گفت: «همین که شنیدی.» و زل زد توی چشمهای کامونیاس، جوری که انگار او را به مبارزه میطلبد. کیکه، پدر کامونیاس، توی زندان بود، به خاطر اینکه تابستان امسال توی مسابقات بنیدوم سعی کرده بود سر بازیهای فوتبال، تبانی کند.
سه سال زندان برایش بریده بودند و ظاهرا حکمش یک جوری بود که بهش می گویند مجازات کیفری درجه سه و میتوانست آخر هفتهها و بعضی از روزهای دیگر از زندان بیاید بیرون. چون توی یکی از زندانهای شهر سوتودل رئال بود که خیلی نزدیک شهرستان ماست، میتوانست آخر هر هفته بیاید خانه. تنها زندانیای بود که من توی عمرم دیده بودم.
مادرم گفت: «فلیپه، آلیسیا، درک میکنم که مشکلات خودتان را توی زندگی داشته باشید، ولی یک چیز خیلی مهمتر از این حرفها دارید: یک تیم فوتبال که باید نجاتش بدهید. ببینید، اگر لازم است، میتوانید پسر من را بگذارید روی نیمکت. هرکاری که لازم باشد، بکنید تا تیم سوتوآلتو را نجات بدهید.»
اعتراض کردم: «مامان!» مادرم گفت: «فرانسیسکو، اینجا شخص اهمیت ندارد. مهم تیم است.» بعد رو کرد به همه: «خیلی هاتان را از بچگی میشناسم. بعضیهاتان را هم یک هفته است. میدانم فکر میکنید غیرممکن است فردا نتیجهی بازی رفت را جبران کنید، ولی من بهتان میگویم که میتوانید.
اگر به این حرف ایمان ندارید، پس لیاقت ندارید اهل این شهر باشید و لیاقت هیچی را ندارید و اصلا حیف نان که بدهند بخورید! فردا میروید توی زمین و بازی را میبرید. تنها هم نیستید، چون ما کمکتان میکنیم.» بعد سر و کله ی پدر و مادرهای خیلی از بازیکنهای تیم پیدا شد: مادر ماریلین، مادر کامونیاس، مادر النا، پدر تومئو… تقریبا همهشان آنجا بودند.
آیا این بررسی برای شما مفید بود
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.
برای ارسال دیدگاه، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید