باشگاه پنج صبحی ها

کتاب «باشگاه پنج صبحی ها» یک اثر غیر داستانی انگیزشی در حوزه خودیاری و مدیریت فردی، به قلم سخنران، متخصص موفقیت و نویسنده مشهور کانادایی هندی تبار، آقای «رابین شارما» می باشد.‌ این کتاب که جزء جدیدترین تالیفات شارما به شمار می آید، به دنبال سلسله آثار انگیزشی موفق و مشهور او، برای نخستین بار در سال ۲۰۱۸ چاپ و روانه بازار شد.

رابین شارما ایده اصلی «باشگاه پنج صبحی ها» را در حدود بیست سال قبل از این مطرح نموده بود. اما پس از بررسی تجربیات چهار ساله خود و دوستانش در نقاط مختلف جهان، برای ساخت عادت مفید سحرخیزی، آن ایده را توسعه داده و تبدیل به کتابی ارزشمند نمود.

این اثر بلافاصله پس از انتشار مورد توجه منتقدان و عموم خوانندگان قرار گرفت و در مدت زمان اندکی میلیون ها نسخه فروخت و به اثری بسیار پرفروش تبدیل شد؛ به طوری که توانست در میان صد کتاب برتر و پرفروش مدیریت زمان جای گیرد و تبدیل به کتابی جهانی شود. باشگاه پنج صبحی ها تاکنون به بیش از 92 زبان مختلف ترجمه شده است.

یکی از معتبرترین و دقیق ترین ترجمه های موجود از این کتاب توسط «مهدی قراچه داغی» انجام و به وسیله انتشارات نسل نواندیش در سال ۱۳۹۸ منتشر شد. استقبال از این نسخه به اندازه ای بالا بود که بارها تجدید چاپ شد؛ به طوری که در سال ۱۴۰۱ به چاپ 72 نیز رسیده است و همچنان جزء کتاب های پرفروش و محبوب خودیاری و مدیریت زمان در ایران به شمار می رود.

روایت این کتاب خواندنی به این صورت خلاصه می شود:

روزی روزگاری یک میلیاردر وجود داشت که ثروت خود را از طریق عمل کردن به یک راز ساده به دست آورده بود. او در سرتاسر جهان سفر می کرد تا میراث و دستاورد های خود را در اختیار افراد با استعدادی بگذارد که در راه رسیدن به موفقیت ناکام مانده اند. یک روز او در پایان کنفرانسی، با یک مرد هنرمند و یک زن کارآفرین شکست خورده مواجه شد و تصمیم گرفت راز خود را برای آن ها آشکار کند…

باشگاه پنج صبحی ها یک کتاب راهنمای موفقیت و آموزشگاه مدیریت زمان، و یک داستان انگیزشی است که در 17 فصل جذاب، به خواننده در جهت رسیدن به بالاترین حد بهره وری و در نتیجه کسب موفقیت روزافزون یاری می رساند. همانطور که می دانید عادت، نظم و انضباط برای زود بیدار شدن تنها یکی از ویژگی های افراد برتر و موفق است.

در کتاب باشگاه پنج صبحی ها می توان در مورد اخلاق کاری ای که افراد موفق سرلوحه زندگی خود قرار داده اند تا بیشترین بهره را از روز خود ببرند، خواند و راه مدیریت زمان را از آن ها آموخت. در این کتاب، رابین شارما، با اتکا به تجربیات خود به خوانندگان اش می آموزد که اولین ساعات روز، دقیقا زمانی است که قهرمانان خلق می شوند.

این کتاب می گوید اگر می خواهید واقعاً بر زندگی خود مسلط شوید، این کار را با کنترل صبح های خود شروع کنید. بیدار شدن در ساعت ۵ صبح به شما این امکان را می دهد که خلاقیت خود را افزایش دهید، تناسب اندام را به حداکثر برسانید و از آرامش خود در این عصر پیچیدگی محافظت کنید.

اگر چه کتاب باشگاه پنج صبحی ها همچون سایر آثار نویسنده اش آقای «رابین شارما»، به موضوع خودسازی افراد پرداخته؛ اما رویکرد جدید و متفاوتی را برای رسیدن به این هدف پیش رو گرفته و به خواننده اش عرضه می کند. تمرکز آقای شارما در این کتاب بر روی سحرخیزی و بررسی جنبه های مفید و فراموش شده آن است.

شارما در این کتاب تاکید دارد که بیدار شدن در ساعت پنج صبح و انجام یک سری فعالیت های منظم روزانه، باعث بهبود کیفیت زندگی و بالا رفتن بهره وری زمانی می شود. او برای تبیین این مفهوم، هوشمندانه از زبانی تمثیلی استفاده کرده، و با بهره گیری از شیوه روایت خیالی از داستان استاد و شاگرد، به این کتاب حلاوت و جذابیتی خاص بخشیده است. زیرا او به خوبی درک کرده است که یکی از موفق ترین و اثربخش ترین راه های آموزش درس های زندگی، داستان گویی می باشد.

شارما در این راه تنها به داستان سرایی و تبیین نظرات خود بسنده نکرده است؛ بلکه با ارائه دستور العمل های قابل اجرا و تمرینات کاربردی روزانه، خواننده کتاب را فعالانه با مفاهیم مطرح شده در کتاب درگیر کرده و ذهن و جسم او را به چالش می کشد.

آنچه کتاب باشگاه پنج صبحی ها را خاص و مهم تر از آثار مشابه این حوزه می کند، پشتوانه علمی نظریات نویسنده است. او در تبیین آرای خود از آخرین دستاورد های علمی در عصب شناسی و روانشناسی یاری جسته و توانایی های جسمی و روانی انسان را در نظر گرفته است.

رابین شارما در سال ۱۹۶۵ در کانادا و از خانواده ای اصالتا هندی به دنیا آمد. شارما تحصیلات تکمیلی خود را در رشته حقوق به پایان رساند و به عنوان وکیل مشغول به کار شد. اما عشق او به نویسندگی باعث شد که اولین کتابش با عنوان «زندگی خارق العاده» را در سال ۱۹۹۴ در حالی که تنها 25 سال سن داشت، منتشر کند.

دومین کتاب او با نام «راهبی که فراری اش را فروخت» در سال ۱۹۹۶ به بازار آمد و آن چنان شهرت و موفقیتی را برای وی رقم زد که باعث شد او شغل وکالت را کنار گذاشته و به عنوان یک نویسنده تمام وقت مشغول به کار شود. شارما تاکنون 13 کتاب نوشته است که اغلب آن ها جزء آثار بسیار پرفروش تلقی می شوند. همچنین او به عنوان یک سخنران انگیزشی در سرتاسر جهان سفر کرده و در قالب یک آموزگار موفقیت، به مردم آموزش می دهد.

از مهمترین کتاب های شارما که به زبان فارسی نیز ترجمه شده اند می توان به عناوین زیر اشاره کرد:

• قدیس، رئیس و موج سوار ترجمه صدرا صمدی دزفولی
• راهبی که فراری اش را فروخت ترجمه فرنوش کرمی
• نامه های محرمانه راهبی که فراری اش را فروخت ترجمه رضا اسکندری آذر
• رهبر بدون سمت ترجمه فاطمه جنتی

کتاب باشگاه پنج صبحی ها را آقای «مهدی قراچه داغی» به فارسی برگردانده است که ترجمه آثار زیر را نیز در کارنامه حرفه ای خود دارد:

• از حال بد به حال خوب اثر دیوید برنز
• عادت های میلیون دلاری اثر برایان تریسی
• سه شنبه‌ ها با موری اثر میچ آلبوم

در بخشی از این کتاب می خوانیم:

تفنگ بیش از اندازه خشن، طناب دار بیش از اندازه قدیمی و تیغه چاقو برای زدن رگ مچ دست، بیش از اندازه بی صداست؛ بنابراین این سوال مطرح است که چه عاملی سبب شده است زندگی او که زمانی باشکوه و موفق بوده، به سرعت با کمترین دردسر و با این حال با حداکثر تاثیر گذاری به انتها برسد؟

 

تا همین یک سال پیش، شرایط تا حدود زیادی امیدوار کننده بود. کارفرمای غول قسمت خود به شمار می آمد؛ یک رهبر، یک بشر دوست. او اواخر دوران سی سالگی را می گذراند و سرپرست یک شرکت فناوری بود که آن را در خوابگاه خود در کالج بنیانگذاری کرده بود. او می خواست با تولید کالا هایی که مشتریان به آن احتیاج داشتند، در بازار بروبیایی ایجاد کند. اما حالا غافلگیر شده بود و در اثر حسادت و خیانت دیگران که مالکیت او را بر تجارتی که عمری وقت صرف آن کرده بود، زیر سوال برده بودند، مجبور بود شغل دیگری برای خودش پیدا کند.

 

او یک سخنران به تمام معنا و یک افسونگر مادرزاد بود. نزدیک به پایان یک شغل افسانه ای و حالا در دوران هشتاد سالگی، افسونگر در تمام دنیا به عنوان یک الهام بخش بزرگ، اسطوره رهبری و دولتمردی صمیمی، به همه کمک می کرد تا بزرگ ترین استعدادهای خود را شکوفا کنند. در فرهنگی پر از ناپایداری، بی ثباتی، نام مطمئنی، و نبود امنیت، افسونگر شمار کثیری نزدیک به جمعیت یک استادیوم ورزشی را برای رسیدن به یک زندگی خلاق، بهره وری و موفقیت، متوجه خود کرده بود.

 

مرد بی خانمان حالا صدای دورگه اش را بالا برد و گفت: معلم مخصوص من به من آموخت وقتی روابط خودمان را با خودمان متحول می کنیم، می بینیم که روابطمان با دیگران، با کارمان و تاثیر گذاری مان متحول می شود. خیلی ها نمی توانند با خودشان کنار بیایند و خودشان را تحمل کنند. از این رو هرگز نمی توانند تنها باشند و سکوت کنند. نیاز آنهاست که پیوسته با دیگران باشند تا از احساس تنفر نسبت به خود بکاهند؛ یا به شکلی پایان ناپذیر تلویزیون تماشا می کنند و متوجه نیستند که این عمل از نیروی تخیل و تصور آن ها می کاهد و حساب بانکی شان را به ورشکستگی می کشاند.