اوژنی گرانده

اوژنی دختری جوان و زیباست که در خانواده‌ای فرانسوی متولد شده. او قرار است از میان خواستگارهای اشرافی خود، یکی را برگزیند و وارد زندگی زناشویی شود. در همین زمان شارلی، برادرزاده‌ی پدر اوژنی از راه می‌رسد تا به کمک عمویش رهسپار هند شود. دیدار اوژنی با شارلی سبب می‌شود تا او تمامی خواستگارها را به باد فراموشی سپرده و دل به عشق شارلی ببندد. اما شارلی عازم سفر بود و این، عاشقی را به تعویق می‌انداخت. شارلی پیش از آغاز سفرش به اوژنی وعده‌های مهمی می‌دهد تا زمانی که بازگشت، آن دو بتوانند عشقشان را به وصال برسانند. اما سفر، در شارلی تغییراتی به وجود می‌آورد. تغییراتی که زمان بازگشت او، برای اوژنی آشنا نبودند. تغییراتی که شاید قول و قرارها را دستخوش تغییر کند.

انوره دو بالزاک به سبب علاقه‌اش به خانواده‌های اشرافی، علاوه بر اضافه کردن دو به ابتدای نام خودش؛ در داستان‌هایش نیز به خانواده‌های اشرافی و مسائل و مشکلات آن‌ها به علاوه‌ی سبک زندگیشان می‌پردازد که اوژنی گرانده هم شامل همین سبک نوشته‌ها می‌شود. بر اساس کتاب اوژنی گرانده یک فیلم در مکزیک و فیلمی دیگر در ایتالیا با همین نام نیز ساخته شده است.

رمان اوژنی گرانده در دسته‌ی عاشقانه‌های کلاسیک انتشارات افق قرار می‌گیرد که توسط محسن سلیمانی ترجمه شده است. از دیگر کتاب‌های این مجموعه بلندی‌های بادگیر، دزیره، اما، ربکا و جین ایر را می‌توان نام برد. از دیگر آثار انوره دو بالزاک می‌توان به باباگوریو، پیر دختر، زن سی ساله، پزشک دهکده، آرزوهای برباد رفته و چرم ساغری اشاره کرد.

در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:

«از آن روز به بعد زیبایی دوشیزه گرانده، جلوه‌ی دیگری پیدا کرد. افکار متین و عاشقانه که روح اوژنی را کم کم تسخیر کرده بود، وقار زنی که دلداده‌ی کسی است، به چهره‌ی او فروغی داده بود که نقاش‌ها با هاله‌ای از نور نشان می‌دهند.»

«اوژنی پس از دو ساعت فکر و رسیدگی موفق شد صبحانه‌ای ساده و کم خرج که البته به نحو نگران کننده از زمین تا آسمان با صبحانه‌ی همیشگی آن خانه فرق داشت آماده کند. برای این کار هم مجبور شد بیست بار کارش را ول کند و بدود تا ببیند قهوه دارد می‌جوشد یا نه و از سر کارش برود تا گوش کند و ببیند پسر عمویش دارد لباس می‌پوشد یا نه، و بعد برگشت. اهالی این خانه ناهار را همیشه سرپایی می‌خورند.»

«تقریبا همه‌ی دختران جوان در برابر امیدهای شیرینی که ظواهر چنین جوان‌هایی نوید می‌دهد تسلیم می‌شوند. حتی اگر اوژنی مثل اغلب دختران شهرستانی محتاط و دوراندیش بود، احتمال کمی داشت که تا وقتی رفتار، حرف‌ها و اعمال پسرعمویش با آرزوهای قلب جوانش هم صدایی داشت به او اعتماد نکند.»