اتاق مهمان در یک نگاه

  • کتابی در ژانر جنایی، نوشته دریدا سی میچل، نویسنده پرفروش این ژانر
  • اثری خواندنی با پس زمینه ای روانشناسانه

رماندریدا سی میچل

تعداد صفحه 328

رمان «اتاق مهمان» کتابی در ژانر معمایی، جنایی و تریلر است که با نیم نگاهی به مسائل روانشناسانه نوشته شده است. نویسنده این کتاب، «دریدا سی میچل»، خالق مشهور آثار ژانر جنایی است. وی اتاق مهمان را در سال 2019 منتشر کرد و کتاب به محض ورود به بازار توانست نقد‌های نسبتاً مثبتی دریافت کند.

به‌گونه‌ای که مجله Crime Senece آن را «سریع، پر‌پیچ و خم و هیجان‌انگیز»، لی چایلد آن را «آنقدر خوب که نمی‌توانم درباره آن چیزی بگویم» و sun آن را «یک داستان بی‌نظیر از یک نویسنده خلاق و با استعداد» توصیف می‌کنند. این کتاب پر رمز و راز و جذاب در ایران توسط انتشارات کوله‌پشتی و با قلم روان «محمد صالح نورانی زاده» راهی بازار شده‌است.


محصولات پیشنهادی: کتاب ملت عشق


خلاصه ی کتاب اتاق مهمان

لیزا دختری جوان و زیباست که بیش از هر چیز به سادگی اهمیت می‌دهد. او همراه با پدر و مادر اصیلش در یک خانه بزرگ و زیبا رشد کرده‌است. در تمام طول تحصیلش به مدارس غیرانتفاعی رفته و همیشه شاگرد اول بوده‌است. لیزا جزء محدود دخترانی می‌شود که می‌تواند در رشته ریاضی ادامه تحصیل بدهد. در بخش نرم‌افزار یک شرکت معتبر مشغول به کار شود و در کارش به شدت موفق شود.

او در تمام دوران زندگیش دوست صمیمی نداشته‌است، اما به نظر خودش این موضوع چندان مهم نیست. داستان با ورود لیزا به یک خانه‌ی به شدت اشرافی و در سبک ویکتوریایی برای اجاره یکی از اتاق‌های آن آغاز می‌شود. با ورود به خانه، جک مرد جوان و نسبتاً خوشتیپی به استقبال لیزا می‌آید و پس از مدتی نیز با مارتا آشنا می‌شود.

مارتا به قطع در دهه پنجم زندگی‌اش است. هرچند با کمک آرایش غلیظ و لباس‌های فاخر و بوتاکس و… سعی در حفظ ظاهری جوانی‌اش دارد. لیزا در کمال تعجب متوجه می‌شود که جک و مارتا با وجود اختلاف سنی‌شان زن و شوهرند و قرار است صاحب خانه‌های جدیدش باشند.

او در نهایت موفق می‌شود اتاق زیر شیروانی زیبای این عمارت اشرافی را اجاره کند. لیزا همان ابتدا در یکی از کمدهای اتاقش یک نامه خودکشی مرموز پیدا می‌کند. نامه‌ای از سمت شخصی ناشناس که خودش را معرفی نکرده و صرفاً با آن از دنیا خداحافظی کرده‌است.

او از صاحبخانه‌هایش در مورد مستاجر قبلی اتاق سوال می‌کند، اما آن‌ها وجود هر شخصی قبل از لیزا را در این اتاق انکار می‌کنند. چه رازی در این اتاق مرموز نهفته است؟ مارتا و جک چه چیزی را پنهان می‌کنند؟ آیا لیزا یک دختر ساده با یک گذشته معمولی است؟

اتاق مهمان رمانی در ژانر جنایی

اتاق مهمان رمانی جذاب و پرکشش است که متن روان و داستان شسته و رفته‌اش، مخاطب را حداقل تا نیمه ابتدایی کتاب با خود همراه می‌کند. نویسنده برای روایت کتاب اش راوی اول شخص را برگزیده و کتاب را از زبان لیزا یعنی شخصیت اصلی کتاب روایت می‌کند.

هرچند در بخش پیشگفتار از زبان سوم شخص (دانای کل) نیز استفاده شده و نامه‌هایی که لیزا در طول کتاب در اتاق پیدا می‌کند نیز با زبان سوم شخص نگارش شده‌اند که خود جای سوال دارد، زیرا راوی پرکاربرد مورد استفاده در یک نامه، معمولا اول شخص است. جز این موارد متن قالب کتاب با راوی اول شخص به نگارش درآمده است.

نویسنده در پردازش شخصیت‌های رمان تا حدودی متناقض عمل کرده‌است. برای مثال در خلق شخصیت لیزا و نوع پردازش آن به شدت قوی بوده و از طرفی همین الگو برای شخصیت‌های مارتا و پدر و مادر فعلی لیزا هم رعایت شده‌است، اما شخصیت‌هایی که بار اصلی داستان را به دوش می‌کشند و مهمترین اتفاقات سیر داستانی را رقم زده‌اند به خوبی پردازش نشده اند.

در واقع مهمترین واقعه‌ای که در داستان رخ داده‌است و نهایتاً همه خرده داستان‌ها به آن مربوط می‌شود، بدون توجیه شخصیتی کافی رخ داده‌است و باعث می‌شود مخاطب از خود بپرسد آیا انجام چنین جنایت بزرگی تنها به همین دلیل بود؟ در حالیکه اگر نویسنده کمی بیشتر روی شخصیت مورد نظر کار کرده بود درک وقایع برای مخاطب باورپذیرتر می‌شد.

در نگاه کلی رمان از کشش داستانی استاندارد برخوردار است. نویسنده در نهایت همه شخصیت‌ها را سر و سامان می‌دهد. همه گره‌ها را می‌گشاید و سرنخ‌ها را به هم متصل می‌کند و داستان در نهایت منسجم می‌شود‌، اما ایده کلی داستان برای خواننده پروپاقرص این ژانر تا حدود زیادی تکراری است.

سرنخ‌هایی که نویسنده در طول داستان به دست مخاطب می‌دهد تا در پایان او را به یک نتیجه واحد برساند، متاسفانه کمی ناشیانه‌اند و مخاطب هوشمند از نیمه کتاب به بعد به آسانی می‌تواند کلیات داستان را حدس بزند. هر چند با وجود این موضوع به علت روایت داستانی پرکشش احتمالا خواننده به خواندن داستان ادامه می‌دهد، اما حقیقتی که وجود دارد این است که اتاق مهمان قادر نیست با رو کردن حقایق پنهانش، سیلی که مخاطب ژانر جنایی انتظار دارد را به او بزند.

فرضاً روند داستانی را در «کتاب ربکا» تصور کنید، وقتی حقایق آشکار می‌شوند مخاطب به معنی واقعی کلمه بهت زده شده و به نویسنده آفرین می‌گوید. یا در کتاب «دروغ‌های کوچک و بزرگ» مخاطب تا آخرین صفحات قادر نیست حدس بزند قاتل چه کسی است. در واقع آنچه خواننده در ژانر جنایی از نویسنده انتظار دارد، خلق چنین تعلیقی است که متاسفانه اتاق مهمان فاقد آن است.

هرچند نویسنده در چند صفحه از کتاب موفق می‌شود حتی خواننده هوشمند را هم فلج کند. جایی که مخاطب با خودش می‌گوید آیا امکان دارد همه‌چیز ساخته ذهن پارانویایی لیزا باشد؟ اما متاسفانه این شک عمر زیادی ندارد و در صفحات بعدی دوباره همه‌چیز به روال سابق برمیگردد، اما با همه آنچه گفته شد، اتاق مهمان رمانی است که از بسیاری جهات ارزش خواندن دارد و شما را ناامید نمی‌کند.

نویسنده و مترجم رمان اتاق مهمان

«دریدا سی میچل»، نویسنده ژانر جنایی، روزنامه نگار، فعال حقوق‌بشرو برنده ده‌ها جایزه نویسندگی، اهل بریتانیا است. او دانش آموخته دانشگاه لندن است و ۲۵ سال سابقه به عنوان معلم و مشاور آموزشی دارد. اتاق مهمان توسط محمد صالح نورانی زاده مترجم پرکار و با استعداد به بهترین نحو به فارسی ترجمه شده و انتشارات کوله پشتی آن را به چاپ رسانده‌است.

از دیگر آثار مترجم می‌توان به مجموعه سه جلدی «افسانه»، مجموعه ۶ جلدی «به پیش»، مجموعه چند جلدی «غرب میانه» و ده ها کتاب دیگر اشاره کرد. تصویرگری کتاب کاملا به نسخه اصلی آن وفادار بوده و با محتوای کتاب هماهنگ است.

بخش هایی از کتاب اتاق مهمان

آنچه هرگز به آن‌ها نگفتم، این بود که من را در بخش لوازم آرایشی پیدا کرده بودند. وقتی داشتم انگشتانم را میان نمونه‌های پنکیک می‌مالیدم و بعد مقداری از آن‌ها را روی بازویم می‌کشیدم، یکی از فروشنده‌ها متوجهم شده بود. زن در حالی که خم می‌شد تا با من چشم در چشم شود، پرسیده بود:«مامان و بابات کجا هستن خوشگل خانم؟» دهانم از زیبایی او باز مانده بود.

صورتش بی نقص ترین چیزی بود که چشمان جوانم تا آن روز دیده بود. سوالش را نادیده گرفتم و به پودرها اشاره کردم. «دارم دنبال رنگی می‌گردم که به پوستم بیاد.» لبخند خیره کننده‌ای که در پاسخ به من زد، درست به زیبایی صورتش بود. «و چرا میخوای روی پوست قشنگ خودت این چیزها را بزنی؟».

«به خاطر این‌ها. میخوام مخفی‌شون کنم.» آستین لباس تابستانه‌ام را بالا زدم و زخم‌هایم را نشانش دادم. منتظر واکنش همیشگی «آخی عزیزم» یا متلک‌هایی که بعضی از بچه‌های مدرسه می‌گفتند ماندم. اما این الهه زیبا هیچ یک از این واکنش‌ها را نشان نداد. لبخندش وسیع‌تر شد. «عزیزم زیبایی زیر همه این‌هاست. درون وجودته که می‌تونی زیبایی واقعی رو پیدا کنی و اینجا.» دست کوچکم را گرفت و روی قلبم گذاشت.

 

در جوابش می‌غرم:«متوجه نمیشی؟ من هیچ‌وقت نمی‌تونم طبیعی باشم…» «مگه کی توی این دنیا طبیعیه؟» دیگر عصبانی شده‌است و از نشان دادنش هم هراسی ندارد. «اصلا طبیعی بودن یعنی چی؟ همش وهم و خیاله. می دونی مادربزرگم یک بار بهم چی گفت؟ گفت:شما جوون‌ها فکر می‌کنین باید همیشه خدا شاد و شنگول باشین و درست می‌گفت. زندگی پر از پستی و بلندیه. هرچه زودتر به این حقیقت عادت کنیم، زودتر میتونیم با زندگی که داریم کنار بیایم و ازش لذت ببریم.»

 

به سمتم می‌آید. حالا دیگر وحشت کرده‌ام. کتکم می‌زند نه؟ با چوب بیس‌بالش سیاه و کبودم می‌کند تا قبول کنم رازش را نگه دارم. به یاد زمانی می‌افتم که موش بیچاره را له و لورده کرد و خون و پوست و گوشت حیوان را کف اتاقم ریخت وحالا من را هم به چشم حیوانی احمق می‌بیند…

آیا این بررسی برای شما مفید بود

مشخصات اتاق مهمان

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

برای ارسال دیدگاه، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید

ثبت پرسش

هنوز پرسشی ثبت نشده است.

برای ارسال پرسش، وارد حساب کاربری خود شوید وارد حساب کاربردی شوید